چهارشنبه 97 مهر 18 :: 10:52 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
امروز مثل هر روز از سر بیکاری با جمعی از همکاران شروع کردیم به سخن گفتن تا حرف به مسائل اعتقادی کشید. با خود اندیشیدم چه می شود اگر کسی از مخالفان اعتقادات دینی -بخصوص اعتقادات اسلامی- اینجا بود و ابهاماتی که به دین و قرآن وارد می کنند را بیان می کرد؟ این بود که خودم را در نقش مخالف قرار دادم و چند سوال پرسیدم. از همان ابتدا تزلزل در اعتقادات را به راحتی می توانستم حس کنم. در برابر سوال ها چنان مات و ساکت می ماندند که هر کس نمیدانست فکر می کرد اینها جمعی کارگر بی سواد هستند که جز آجر و سیمان نمی فهمند!! در حالی که اینها جمعی از اهالی فرهنگ این کشور هستند!!!!!!!!!!
از خود می پرسم کو اعتقادت و کو دانش و آگاهی مقابله با مخالفان اعتقادات اسلامی؟؟؟؟
و به خود جواب می دهم: مملکتی که معلوم نیست صاحب اقتصادش کیست و اقتصادش را نمی تواند مدیریت کند، می تواند اعتقادش را مدیریت کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 213836
|
||||